خوش بینی سمی چیست؟ چطور با آن مقابله کنیم؟
خوش بینی سمی چست؟
خوش بینی سمّی؟ این عبارت تناقض دارد! مگر می شود خوش بینی یا مثبت اندیشی هم سمی و مضر باشد؟ بله این امکان وجود دارد. هر چیزی از حد تعادل خارج شود، آسیب رسان است. در این نوشته قصد دارم در مورد این موضوع صحبت کنم راه مقابله با آن را به شما معرفی کنم.
اینکه در هر شرایطی، در هر زمان و مکانی خوش بین باشیم، قطعا سمی و مضر است. اگرچه خوش بینی ارزشمند و پسندیده است، اما به شرط این که در چارچوب تعادل باشد و از حد و مرز خود خارج نشود. انسانی که خوش بینی افراطی دارد، تلاش می کند به جای آن که ذهن خود را روی وقایع تلخ و ناراحت کننده متمرکز کند که به درک بهتری از آن برسد، ذهنش را با افکار مثبت و خیالی پر می کند.
چند مثال:
این خوش بینی افراطی در شکل های متفاوتی قابل مشاهده است. در اینجا چند نمونه را برای شما ذکر می کنم.
- وقتی اتفاق بدی مثل بیکاری شدن رخ می دهد، ممکن است دیگران به شما توصیه کنند که خوش بین باشید و به جنبه های مثبت این مسأله فکر کنید. اگرچه این توصیه خیرخواهانه است، اما ممکن است شما را از فکر کردن به دلیل این بیکاری یا بیان دردتان از این اتفاق منحرف کند.
- گاهی شخص ارزشمندی را از دست می دهید. ممکن است دیگران بگویند حتما حکمتی داشته است. گرچه این نوع نظرات اغلب با هدف آرام کردن شما گفته می شود، اما ممکن است روشی برای دور نگه داشتن خودشان از ابراز ناراحتی شما باشد.
- گاهی به کسی می گویید که ناراحت و غمگین هستید و دیگران به شما بگویند خوشحالی و شاد بودن یک انتخاب است. در واقع این ادبیات نوعی سرزنش شما به حساب می آید. یعنی خودت نخواسته ای که شاد باشی.
نکته مهم: اغلب این نظرات از سر بدجنسی و کینه نیست، بلکه افراد به خاطر ناآگاهی از شیوه برخورد صحیح، این طور رفتار میکنند. آن ها مهارت همدلی را نیاموخته اند. با این وجود بسیاری از این دست اظهار نظرها می تواند آسیب رسان باشد.
چند جمله خوش بینانه سمی
مثبت فکر کن
فقط به افکار مثبت توجه کن
می تونست بدتر از این بشه
هر اتفاق بدی حکمتی داره
شکست انتخابه، حق نداری شکست بخوری
خوشحالی و خوشبختی انتخابه
چرا خوش بینی سمی خطرناک است؟
وقتی در حال تجربه ی بحران هستید، بیان این جملات آسیب زاست. در این مواقع ما به همدلی و درک شدن توسط اطرافیان مان نیاز داریم. در کنار این مورد به چند اثر منفی این نوع تفکر اشاره می کنم:
احساس شرمندگی
وقتی در حال رنج دیدن از یک اتفاق بد هستید، دوست دارید احساس شما توسط دیگران به رسمیت شناخته شود و توسط اطرافیان تان حمایت شوید. اما با مثبت اندیشی افراطی، این احساس رنج زیر سوال می رود و توسط دیگران نفی می شود. حال، فرد از اینکه رنج می کشد شرمنده می شود.
احساس گناه
گاهی از مرز شرمندگی نیز عبور می کند. فرد از این احساس خود شرمنده است، اما نمی تواند آن را حذف کند، چون به زمان برای هضم اتفاقی که رخ داده نیازمند است. پس خودش را مقصر می داند و احساس گناه می کند.
اجازه نداریم احساس واقعی خود را بروز دهیم
وقتی چند بار توسط اطرافیان، احساسات تلخ ما سرکوب شود و احساس شرمندگی و حی گناه در ما ایجاد شود، سعی میکنیم دیگر احساسات خود را بروز ندهیم که این واکنش منفی برای ما پیش می آید.
رشد نمی کنیم
وقتی احساسات تلخ ناشی از چالش های زندگی خفه شود، هیچ وقت برای مواجهه و حل این چالش اقدام نمی کنیم. گاهی لازم است برای فهم بهتر و حل مشکل مان کتاب بخوانیم، به مشاور و روانشناس مراجعه کنیم یا حتی راجع به رفتارمان فکر کنیم، اما با انکار این احساسات، این روند سرکوب می شود. اتفاقی که می توانست عامل رشد و پیشرفت ما شود و نگرش عمیق تری به ما بدهد.
علائم مثبت اندیشی افراطی
این طرز فکر می تواند بسیار نامحسوس باشد، اما با شناخت نشانه های آن، راحت تر می توانیم آن را شناسایی کنیم. نشانه هایی مانند:
- ماست مالی کردن مشکلات به جای مواجهه و حل مشکل
- احساس گناه از ناراحت بودن، ناامیدی، عصبانیت و...
- پنهان کردن احساسات واقعی مان در پشت مجموعه ای از جملات انگیزشی که دیگران زیاد استفاده می کنند
- سرکوب احساس واقعی خود درباره یک فرد یا موضوع
- تلاش برای کم کردن احساسات ناراحت کننده دیگران
- ایجاد احساس شرمندگی در دیگران برای نداشتن احساس مثبت
- سعی و تلاش برای این که یک قهرمان به نظر بیاییم (با انکار ناراحتی و رنج مان)
نکته مهم: احساسات منفی هم بخشی از زندگی شما هستند. حق ندارید آن ها را انکار کنید. باید یاد بگیرید چون از این احساس برای رشد خود استفاده کنید.
با مثبت گراهای افراطی چه کنیم؟
اگر فردی را میبینید که دچار این درد شده و به دیگران اجازه می دهد که دیگران او را با جملات مثبت گرایانه سمی آزار دهند، یا خودش دیگران را آزار می دهد باید با او جدی صحبت کنید.
در قدم اول نظرتان راجع به مثبت اندیشی افراطی او را بیان کنید. به او یادآوری کنید که این نوع از مثبت اندیشی به مرحله ای از انکار احساس و انکار واقعیت رسیده و می تواند منجر به آسیب رسیدن به خودش یا دیگران شود. البته لحن ملایم در بیان این موارد مهم است.
حتما مثال هایی از مثبت اندیشی سمی در ذهن تان داشته باشید و با بیان آثار منفی این حس، شخص را با واقعیت مواجه کنید. بهتر است زمانی مسأله را مطرح کنید که فرد در حال تجربه عواقب این مثبت اندیشی سمی است. در این زمان شانس پذیرش او بیشتر است.
سعی کنید روی نظرتان زیاد پافشاری نداشته باشید. زندگی هر کس به خودش مربوط است و شما نمی توانید باورهای دیگران را تغییر دهید و به زور طرز فکرشان را تغییر دهید. سعی کنید با فرد آسیب دیده ارتباط بگیرید و احساسات او را تأیید کنید.
چطور همدلی کنیم؟
- با من حرف بزن، من به تو گوش می کنم
- من در هر شرایطی کنار تو هستم
- می دونم که این شرایط سخته
- گاهی اتفاقات بد برای ما می افته
- چه کمکی از من بر میاد؟
- شکست بخشی از زندگی ماست
- احساسات تو کامل منطقی و درست هستن
اگر خودمان درگیر مثبت گرایی سمی بودیم چه کنیم؟
گاهی ممکن است خود ما متوجه شویم که به چنین مشکلی مبتلا شده ایم. در این موقع لازم است خودمان هم کارهایی انجام دهیم.کارهایی مثل:
مشورت بگیرید
گاهی یک دوست خوب، گاهی یک مشاور امین می تواند به ما در حل مشکل مان کمک کند. وقتی به این سوال ها جواب تان مثبت بود، برای حل مشکل اقدام کنید:
- آیا از بروز درگیری و کشمکش می ترسم؟
- آیا به توانایی و مهارت خودم در حل مسأله ناامید و بدبین هستم؟
- آیا معقتدم احساساتی مانند غم، ترس و خشم ذاتا بد و ناپسند هستند؟
با چنین سوالاتی قدم اول (درک نگرش خود) را برمیدارید و بعد برای مقابله با آن آماده می شوید.
از دوست یا مشاورتان بخواهید که اگر گفتار یا رفتاری که نشان دهد شما دچار مثبت اندیشی افراطی هستید را از شما دید، بلافاصله به شما گوش زد کند. به دوست یا مشاورتان اطمینان خاطر بدهید که از انتقاد او ناراحت نمی شوید و دنبال پیدا کردن نقاط کور شخصیت خود و حل آن هستید.
یادداشت کنید
افکار و احساساتی که در طول رو به ذهن شما خطور می کند را یادداشت کنید و هر از گاهی آن ها را مرور کنید. این مسأله به خودآگاهی شما نسبت به افکار و احساسات تان کمک می کند.
احساساتت رو نادیده نگیر
خودت را قهرمانی در نظر نگیر که هیچ احساس منفی ای نباید به او نفوذ کند! تو انسان هستی و طبیعی است که در شرایط سخت با احساسات مختلفی مانند نگرانی و استرس مواجه شوی. پس احساسات خود را بپذیر و از خودت انتظار واقع بینانه داشته باش. حتی ممکن است احساسات متناقض داشته باشی. مثلا هم امیدوار باشی و هم نگران. خودت را درک کن.
همدلی را بیاموز
همدلی یعنی این که بتوانیم با کفش دیگران راه برویم و با عینک آن ها به دنیا نگاه کنیم. این مهارت را بیاموز و سعی کن به جای مثبت اندیشی سمی، همدل باشی. یکی از مولفه های مهم همدلی، گوش دادن فعال است که می توانی آن را یاد بگیری.
کلام آخر
مثبت نگری افراطی و سمی یک نگرش نامحسوس است. یعنی ممکن است دچار آن باشیم وخودمان هم خبر نداشته باشیم. باید نشانه های این نوع نگرش را بشناسی و از خودت و دیگران در مقابل آن محافظت کنی. سعی کنید مهارت همدلی را در خود تقویت کنید و یک حامی خوب برای دیگران باشید.
یه توصیه درجه یک:
تو زمینه ارتباط موثر یه دوره درجه یک و کاملا رایگان دارم. همین الان روی لینک زیر کلیک کن و اون رو ببین و کلی نکته یاد بگیر:
دیدگاهتان را بنویسید