آینده نگری | نکند آنفولانزای زمان گرفته باشیم!!

آینده نگری | آنفولانزای زمان!

مدیریت‌زمان دردیست تو مایه‌های آنفولانزا که هر روز یک مدلی‌اش رسم می‌شود در دنیا.

یک روز از خوک به جان ما می‌افتد، یک روز از مرغ و یک روز از گاو.

خلاصه حیوانات به نوبت سر صف مباشرت و معاشرت و معاونت با حضرت آنفولانزا ایستاده‌اند، که یک جور نا جوری جان چند انسان را بستانند.

آنفولانزا را چه به مدیریت زمان؟!

زمان هم از همین قماش است.

یک روز با تلویزیون جان می‌ستاند از عمر کوتاه ما، یک روز با گوشی موبایل یک روز هم با خیره‌ماندن به در و دیوار اتاق‌مان!

مدیریت زمان هم از قماش درمان‌های آنفولانزایی است.

یعنی طرف که آنفولانزای تلویزیونی می‌افتد به جان زمانش، پیش دکتر زمان می رود که:

«دکتر جان! جان مادرت فکری به حال زمانم کن! دارد تمام می‌شود».

بدبختی اینجاست که همیشه باید اول این جمله را گفت: «پیشگیری بهتر از درمان است»

پیشگیری یعنی: «وقتی جنبه نداری انقدر خودت را ول نده وسط چیزهای مختلفی که آنفولانزا زاست. خداوکیلی یک دانه ماسک مجازی بنداز روی اون گوشی آنفولانزا گرفته‌ت تا کمتر زمانت را ویروسی کنی»

این‌هایی که گفتم هیچ ربطی به این‌هایی که می‌خواهم بگویم ندارد.

آینده نگری | حر‌ف‌های بعدی!

یکی از حرف‌های قشنگی که امثال من خیلی می‌گویند، این است که چشم‌انداز چند ساله داشته باش و بدان می‌خواهی دقیقا در فلان زمان در کجای این تاریخ و جغرافیا مشغول چه فعل و انفعال فیزیکی و شیمیایی باشی؟!

اتفاقا این حرف از آن حرف های دلچسب و دلربا هم هست. از آن حرف هایی که یادمان می آورد: «مگر آینده هم هست اصلا؟!»

یادمان می آید که خیلی وقت است هدف نداشته‌ایم و اصلا نمی‌دانیم به کجا چنین شتابان می‌رویم!

امروز می‌خواهم یکی از قرص‌های آنفولانزای زمان را بندازی کنج دقیقه‌هایت که ان شاء الله افاقه کند و کمی تسکیل بشود بر درد زمانت.

می‌خواهم بگویم افق دور را بریز دور.

همین امروزت را دو دستی بچسب تا برسیم به بعدش.

فکر کن این هفته آخرین هفته‌ی زندگی‌ات است.

اصلا کاری به 5 سال بعد نداشته باش.

فقط همین هفته.

فقط همین هفت روز!

فقط همین 168 ساعت زنده ای …

بعدش خدا مراقبت باشه …

آینده نگری | بپرس!

از خودت بپرس در این یک هفته چند تا از کارهایی که به صورت روزانه و روتین انجام می‌دهی را دیگر انجام نخواهی داد تا این وقت کم تو بیخود هدر نرود.

از خودت بپرس که چه کارهایی که انجام نمی‌دهی را هم قاطی این یک هفته‌ات می‌کنی که نکند از دنیا بروی حسرت کارهای ارزشمند نکرده‌ای روی دلت بماند.

یک سوال دیگر هم بپرس:

فرض کن عمر تو دراز باد و سی‌سال بعد را هم ببینی و نوه‌هایت از سر و کولت بالا بروند و بگویند:

«بابا بزرگ! ما آنفولانزای زمان گرفتیم. به ما بگو سی سال پیش چه کردی با آنفولانزای زمانت؟»

به آن روز فکر کن که به نوه‌هایت چه می‌گویی؟

امیدوارم نگویی روزی 5 ساعت شاخ‌به‌شاخ شاخ‌های اینستاگرام بودم و روزی 4 ساعت دم‌به‌دم کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی می‌گذاشتم و روزی 3 ساعت پر به پر توئیتر بال‌بال می‌زدم و…

حداقل برای سی‌سال بعدت به اندازه یک‌ساعت در روز کار مفید نگه دار.

به خدا جای دوری نمی‌رود!

پی‌نوشت: جا داشت کمی از ویروس مخوف کرونا بگویم و اصلا به جای آنفولانزای زمان، بگویم کرونای زمان! خیلی با کرونا حال نمی کنم. دلم بیشتر با آنفولانزاست تا کرونا… سلیقه است دیگر، سعی کن باهاش کنار بیای.

دیدگاهتان را بنویسید