کمی به سوالات زیر فکر کن:
- تا حالا شده کلی ایده تو ذهنت باشه ولی شروع نکردی؟
- شده ایده ای که تو داشتی رو کس دیگه ای اجرا کرده و رشد کرده؟
- شده کتاب های زیادی بخری ولی اون ها رو نخونی؟
- انقدر به مقدمات و جوانب کار فکر میکنی و می پردازی که فرصت ها رو از دست میدی؟
- اگه یه نقص تو کارت پیدا بشه، همه چی رو رها میکنی؟
- با وسواس زیاد یه کار رو بارها تکرار میکنی تا بالاخره راضی بشی؟
- وقتی نتایج کارت رو با دیگران مقایسه میکنی ناامید میشی؟
- به خاطر نرسیدن هات مدام خودت و حتی دیگران رو سرزنش کنی؟
- به این فکر کردی که نگاهت به مسائل صفر و صدی هست؟
اگه سوالات بالا برات پیش اومده و ذهنت رو درگیر خودش کرده، باید بگم جای هیچ نگرانی نیست، تو کمال گرایی!!
چطور شروع میکنیم؟
یکی از بخش های اصلی زندگی ما، تصمیماتی هست که برای آینده میگیریم. تصمیمات تحصیلی، شغلی، سلامتی، شخصی و… هر تصمیمی که میگیریم بر اساس یک سری استاندارد ذهنی صورت میگیره.
اگر این استانداردها از حدمعقول پایین یا بالاتر باشه، من یه کمال گرا (افراطی یا تفریطی) هستم. پس خیلی مهمه که یاد بگیرم استانداردهایی رو تعریف کنم که متناسب با شرایط و توانایی های خود من هست. بنابراین تعیین صحیح استاندارد برای عملگرایی مهم است.
عواقب کمال گرایی
شاید یک کلمه برای تمام عواقبی که این درد بر سر ما آوار می کند کافی باشد: «ناامیدی»!
این که از خودم ناامید باشم که هیچ وقت نمی توانم کاری را شروع کنم یا اگر شروع کنم امیدی به اینکه این کار به سرانجام برسد ندارم.
و این که کسی که نمیتواند کاری را شروع یا تمام کند، آینده ای ندارد که بخواهد به آن دل خوش کند و منتظر وقوعش باشد.
پس کمال گرایی دردی است که اگر درمان نشود، یک عمر عدم رضایت از زندگی را برای ما به همراه خواهد داشت. دردی که باعث می شود هر روز و هر ساعت خودمان را سرزنش کنیم و با حسرت تمام به تمام پتانسیلی که داریم و هیچ استفاده ای از آن نمیکنیم نگاه کنیم.
یک سوال خیلی مهم
تا الان چقدر برای کمال گرا بودن تان ضرر کرده اید؟ ضرر مالی، عاطفی، روانی و…
چند بار می خواستید و می توانستید کاری را شروع کنید و به سرانجام برسانید اما نرساندید؟
چند بار می خواستید و می توانستید درس بخوانید و رتبه های عالی بیاورید و نیاوردید؟
چند بار تصمیم گرفتید زبان دومی را یاد بگیرید و نگرفتید؟
چند بار تصمیم گرفتید در تخصصی به اوج برسید و نرسیدید؟
فکر کنم به اندازه ی کافی ضرر را تحمل کرده اید، حال وقت تغییر این روند است.
در این دوره چه چیزی یاد میگیرید؟
خیلی از ما وقتی دچار مشکلی می شویم، دنبال تکنیکی هستیم که به ما کمک کند و مشکل ما را ریشه کن کند.
فرض کنید شما بازرس بهداشت هستید و در یکی از فروشگاه های لوازم بهداشتی با یک محصول پرمصرف، اما غیر بهداشتی مواجه می شوید.میتوانید تیم هایی را بسیج کنید و تمام آن محصولات را از مغازه ها جمع کنید. اما راه بهتر این است که به دنبال کارخانه ای بروید که این محصولات بی کیفیت را درست کرده.
ما به دلایل مختلف تبدیل به کارخانه ی تولید مشکل شده ایم. قرار نیست در این دوره فقط تکنیک یاد بگیرید. قرار است اول سراغ کارخانه برویم و ریشه را حل کنیم، بعد با تکنیک هایی سراغ حل مشکل برویم.
اما قرار نیست این مباحث سخت و پیچیده و یا غیرکاربردی ارائه شود. کسانی که با آموزش های من در ارتباط بوده اند، میدانند که تمام تلاش من این است که آموزش های کاربردی را در قالب و با بیانی ساده و کاربردی ارائه کنم.
بنابراین منتظر یک آموزش جامع، روان و کاربردی باشید که می تواند باورهای شما را متحول کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.