چطور با ترس از آینده بجنگیم؟ (8 راهکار موثر)

Dealing with fear of the future ترس از آینده

ترس از آینده

واقعیت دنیای ما این است که نمیدانیم عمرمان به انتهای این مقاله میرسد یا نه! کسی که ضمانتی برای زنده بودن در چند دقیقه آینده ندارد، یک روز بعد و یک ماه بعد و یک سال بعد را هم در یک حاله ی توهمی در ذهن خودش خواهد داشت. کافیست سری به قبرستان ها بزنید تا با تعداد زیادی جوان و پیر که حتی تصور این که امروز زنده نیستند را هم ندارند مواجه شوید.

این آینده که در واقع توهمی بیشتر نیست و اصلا به آمدنش اطمینانی نداریم، برای عده ای از ما منشأ ترس و اضطراب شده است. خیلی از ما با برنامه ریزی و آینده نگری تلاش میکنیم بر این ترس غلبه کنیم، اما واقعیت این است که هیچ روشی نمی تواند به شما کمک کند اختیار همه چیز را در دست بگیرید. آینده سرشار از اتفاقات غیرقابل پیش بینی و غیرقابل برنامه ریزی است.

اما این که آینده قابل پیش بینی و برنامه ریزی نیست، دلیل موجهی برای توقف ما نخواهد شد. ما تمام سعی خودمان را میکنیم که امروز را طوری سپری کنیم که اگر آینده محقق شد، از جمع امروزهای ما ساخته شود و به آن آینده افتخار کنیم. پس باید تصمیم گرفت، باید ریسک پذیر بود و باید دست به عمل زد و باید با هر ترسی که از آینده در قلب ما نفوذ کرده است بجنگیم.

در ادامه راه هایی برای مقابله با ترس از آینده به شما معرفی میکنم:

1. ترس بزرگ مثل سنگ بزرگ است

ضرب المثل «سنگ بزرگ نشانه ی نزدن است» را شنیده اید؟ ترس های بزرگ هم از همین جنس هستند. خیلی وقت ها ترس های بزرگ ما هیچ وقت اتفاق نمی افتند و فقط در نقش ترمز برای ما عمل می کنند. کافیست نگاهی به خاطرات گذشته ی خود داشته باشید. به وضوح میبینید که بسیاری از ترس های شما، توهمی بوده که ذهن تان ساخته است. مثل زمانی که میخواستی با رئیس خودت برای موضوعی مذاکره کنی. قبل از رفتن به اتاق رئیس، ترس زیادی داشتی و بعد از آن با خودت گفتی: «همین بود؟!». فکر و خیال شما را بیشتر از واقعیت می ترساند، چون مغز آن را بزرگ می کند و به آن پر و بال بیشتری می دهد.

2. بدترین اتفاق ممکن چیست؟

تا این جا به این نتیجه رسیده ایم که خیلی از ترس های بزرگ هیچ وقت اتفاق نمی افتد و صرفا یک خیالِ ساخته ی مغز برای متوقف کردن ماست. حالا وقت این است که از خودتان بپرسید: «بدترین وضعیتی که ممکن است اتفاق بیفتند چیست؟» این سوال دو نکته ی مهم را در خود دارد. اول این که وقتی به بدترین اتفاق ممکن فکر میکنیم برای آن آماده می شویم و حتی ممکن است راهکار و چاره ای بیندیشیم و دوم این که حتی اگر بدترین اتفاق بیفتد، دنیا به آخر نمی رسد!

جا دارد به فرموده ای از امیرالمومنین(علیه السلام) اشاره کنم: «همه ی چیزهای دنیا، شنیدنش از دیدنش بزرگ تر است». این کلام امیرالمومنین(علیه السلام) آنقدر عمیق است، که باید مدت ها در مورد مصادیق آن فکر کرد. به خاطر دارم اولین باری که قرار بود کامپیوتر بخرم، آنقدر در مورد این که اگر کامپیوتر داشته باشم چه کارهایی میکنم خیالات مختلف کردم که خودم هم از آن خنده ام میگیرد. چند ماه بعد از اینکه کامپیوتر در اتاق من جا خوش کرده بود، دیگر آن حس اولیه را به آن نداشتم! واقعا چیزهای دنیا شنیدنش و تصور کردنش خیلی بزرگ تر از تجربه کردن آن است. ترس های ما هم از همین جنس هستند.

3. خودت را مشغول کن

تنهایی و بیکاری منشأ بسیاری از مشکلات ما هستند. چه بد می شود اگر این دو با هم همراه شوند. وقتی نگرانی و ترس سراغ تو می آید و تو خودت را به کاری مشغول می کنی، به واسطه آن کار، فکر تو از ترس هایی که داری فاصله می گیرد. خیلی فرقی نمی کند کاری که میکنی یک تلاش هدفمند برای مقابله با ترس باشد یا یک فعالیت فیزیکی یا هر چیز دیگر؛ مهم این است که ذهن خودت را با یک فعالیت خوشایند درگیر کنی تا احساسات منفی از تو فاصله بگیرد.

4. در لحظه زندگی کن

تنها واقعیت موجود، لحظه ی اکنون است. گذشته گذشت و دیگر در دسترس تو نیست، پس توهمی بیش نیست. آینده هم هنوز نیامده و از گذشته هم توهم تر است. مغز ما در پیش بینی آینده ناتوان است چون نمی تواند حال خودش یا اتفاقات اطراف را پیش بینی کند. چقدر پیش آمده برنامه ریزی کرده اید و به محض شروع برنامه ریزی کسی با شما کار ناگهانی داشته؟ مغز شما نمی تواند آن اتفاق ناگهانی را پیش بینی کند، به همین خاطر برنامه ریزی اش لزوما درست از آب در نمی آید.

روی این مفهوم نگاه جدی داشته باش: «کاری که الان انجام می دهی، آخرین کاری است که در زندگی ات انجام می دهی». این تصور انقدر قدرت دارد که به راحتی می تواند زندگی تو را زیر و رو کند. اگر از خانه بیرون روی و از پدر و مادرت خداحافظی کنی و این خداحافظی آخرین خداحافظی زندگی ات باشد، چطور خداحافظی میکنی؟ اگر در حال مطالعه باشی و این مطالعه آخرین کار زندگی ات باشد، چطور مطالعه میکنی؟

سوال مهم: «مطمئن هستی که این کار، آخرین کار زندگی ات نیست؟» مثلا الان در حال خواندن این مقاله ای. مطمئن هستی که این مقاله آخرین کار زندگی ات نیست؟ هیچ کس این اطمینان را ندارد!

زندگی در لحظه

5. آخرین ترست را به یاد بیاور

کمی خاطراتت را مرور کن. آخرین باری که از چیزی ترسیدی چه اتفاقی افتاد؟ تمام شد؟ از پس آن ترس برآمدی؟ حتی اگر در آن ترس به شکست رسیده باشی، شکست به معنای ناکارآمدی وضعف تو نیست. شکست یکی از قدم های تو در مسیر رشد و موفقیت است. تجربه ی شکستت را در مخزن خاطراتت نگه دار که از تکرار آن جلوگیری کنی.

6. از دیگران کمک بگیر

گاهی روزهای ما با اضطراب و نگرانی سپری می شود و نمی دانیم چرا این طور هستیم و باید چه کنیم! منطقی است که وقتی دانش کافی برای فهم و مقابله با ترس های خود را نداریم لازم است از کسی که می تواند در این موضوع به ما کمک کند، درخواست کمک کنیم. پس از کمک گرفتن نترس؛ تو انسان هستی…

کمک گرفتن از دیگران

7. تو می توانی

کسی را پیدا نمی کنید که شکست را تجربه نکرده باشد. قدرت و شجاعت به این معنی نیست که شکست نخوری، بلکه شجاعت یعنی با تمام توانت (فارغ از احساسی که نسبت به خودت و آینده داری) برای رسیدن به بهترین نتیجه بجنگی. اگر شجاعت کافی را نداری، یعنی خودت را باور نکرده ای و هر کسی که خودش را باور ندارد، یا باورهایش باید اصلاح شود یا مهارت های لازم را کسب کند. پس تو حق نداری در وضعیت موجود بمانی و خودت، خودت را باور نداشته باشی.

هیچ کدام از ما از آینده خبر نداریم و نمی دانیم قرار است چه اتفاقاتی بیفتد. اما باید با تکیه بر توانایی هایی که داریم، تمام تلاش مان را به کار ببندیم که بهترین مسیر را پیدا کنیم و در آن با قدرت پیش رویم.

8. به منبع اصلی متصل باش

ما معتقدیم این عالم خالقی دارد و این خالق، دنیا را بر اساس قواعد و قوانینی خلق کرده است. وقتی نگران هستی، وقتی نمیدانی چه کنی، چه کسی بهتر از خالق تو که قدرت مطلق این دنیاست می تواند به تو کمک کند؟ سعی کن در مواقع ترس و نگرانی کمی با خدای خودت خلوت کنی و به عبادت بپردازی. کمترین تأثیر این اتفاق این است که تو آرام تر می شوی.

 

یه توصیه درجه یک:

یکی از دلایل ترس های ما، ناامیدی از خودمان است. چون اهمال کاری دامن مان را گرفته و رها نمی کند. دوره آموزشی کالبدشکافی اهمال کاری دوای این درد است.

مشاهده دوره

5 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

  • عالی و مفید ممنون، جالبه که ما اکثرا تیتر های این مقاله و امثال این‌ها رو شنیدیم و می‌دونیم منتها چرا نمیشه عملیاتی کرد؟

    • سلام و عرض ادب. نمیشه نداریم. فقط کسی میتونه بگه نمیشه که دست و پاش رو بسته باشن یا با اسلحه مانعش شده باشن. اگه در این شرایط نیستید به جای نمیشه بگید نمی خوایم!
      ما انتخاب میکنیم که چطور رفتار کنیم. میتونیم انتخاب متفاوتی داشته باشیم. میفهمم سخته ولی غیر ممکن نیست چون خیلی ها این کار رو کردن و نتیجه گرفتن

  • با سلام و خسته نباشید: بنده تازه به جمع شما اضافه شده ام . خیلی سایت عالی و مورد مفید و آموزنده است. با تشکر از همگی

دیدگاهتان را بنویسید