تعریف مطالعه | چند باور غلط در تندخوانی

تعریف مطالعه

در تعریف مطالعه باید گفت: توانایی گرفتن مطلب از کتاب، دسته بندی آن مطالب در ذهن،

و به یادآوری آن مطالب در مواقع نیاز است.

عده ای این عملیات را با سرعت بیشتر و عده ای با سرعت کم تر انجام می دهند

که حاصل آن درک مطالب بیشتر یا کمتر از کتب بیشتر یا کمتری است.

هر کدام از ما در تمام امور زندگی مان اعمال و رفتار بخصوصی در قبال

کارهای مختلف انجام میدهیم که به «عادت های فردی» شناخته می شوند.

عادت های فردی نیز گاهی در تعریف مطالعه دخیل می شوند.

این عادت های فردی لزوما نه خوب هستند و نه بد! گاهی عادات خوبی است

که موجب رشد فرد می شود و گاهی عادات غلطی است که در کوتاه مدت

یا بلند مدت اثر سوء خود را بر فرد می گذارد.

عاداتی مثل اشتباه نشستن در هنگام مطالعه، راه رفتن در هنگام مطالعه،

بلند خواندن کتاب، دراز کشیدن یا غلط زدن در هنگام مطالعه و… جزء عادات فردی ماست

که هر کدام می تواند اثرات بخصوصی را در سیر مطالعاتی ما بگذارند.

هر عاملی که مانع حداکثر بهره بری ما از مطالعه شود، آفت مطالعه است

و باید اصلاح شود و هر عاملی که بهره بری ما را از مطالعه بالا ببرد، باید مورد توجه قرار گیرد.

یکی از موارد مهم در مطالعه بالا بردن سرعت مطالعه و درک مطلب است.

تندخوانی؛ درست یا غلط؟

پس از تعریف مطالعه باید گریزی هم به تندخوانی زد.

از یک طرفِ بام افتادن، جزء لاینفک انسان هاست.

وقتی به مسأله ای مثل تندخوانی هم می رسیم، قضیه فرقی نمی کند؛

یعنی یک عده در حد افراط منکر آن می شوند و عده ی دیگر

در همان حد افراط، مدافع و طرفدارش.

آن ها که قبولش ندارند می گویند اصلا نمی شوند تندخوانی کرد و مخالفانشان

اعداد و ارقام نجومی از تعداد کلمات در دقیقه رو می کنند.

اما حقیقت چیست؟

پس از تعریف مطالعه نوبت می رسد به تعریف تندخوانی:

تعریف من از تندخوانی که این کتاب بر مبنای همان تعریف پیش می رود

و آموزش می دهد فقط تندخواندن کلمات نیست.

با ورود به مدرسه به ما حروف را می آموزند، کمی که می گذرند می توانیم

در یک نگاه چند حرف را کنار هم ببینیم و درک کنیم

و نامش را کلمه بگذاریم؛ اما این جا توقفگاه ماست.

با این که دید ما این توان را دارد که چند کلمه را نیز

در یک نگاه ببیند و درک کند، این را نمی آموزیم.

تندخوانی یعنی با یک نگاه به جای یک کلمه سه کلمه،

پنج کلمه یا هر تعداد که می توانی

را ببینی و درک کنی، درست مانند یک دید زدن یک کلمه با یک نگاه.

تصور کنید اگر یک سطر، ده کلمه داشته باشد

و هر صفحه 20 سطر شما با وسعت دیدتان به پنج کلمه در یک نگاه

می توانید در دو ثانیه ده کلمه (یعنی یک سطر را ببینید)

و این یعنی 20 سطر را در 40 ثانیه می بینید،

و این یعنی 300 کلمه در دقیقه. شما در انتهای این کتاب

به همین اندازه از توانایی تندخوانی هم برسید

حداقل سرعت تان دوبرابر شده و این یعنی یک کتاب را

با نصف زمانی که قبلا وقت می گذاشتید، می خوانید.

به ذهن تان اعتماد کنید

گاهی ذهنمان را دست کم میگیریم.

یعنی از روی کلمات که عبور می کنیم، مدام فکر میکنیم که کلمات قبل را نفهیده ایم

و برمیگردیم و دوباره متن قبل را می‌خوانیم.

دلیل اصلی این مشکل عدم تمرکز روی مطالعه کردن مان است.

اما یک تندخوان تمام تلاش خود را می کند که اولا روی کارش (یعنی مطالعه) تمرکز می کند،

ثانیاً اگر از کلمه ای عبور کند به عقب بر نمی گردد.

باید یاد بگیرد که این کار را تا حد ممکن به صفر برساند.

پس در آموزش های تندخوانی، به عقب برگشتن، ممنوع!

چشم ما توان حرکت سریع تر از حرکت فعلی را دارد.

برای این کار باید تمرین کند. با تمرین و تکرار می تواند کارهای زیادی انجام دهد.

یک کتاب با همه ی تلاش نویسنده اش در بهترین شرایط حدود دوسومش زائده‌گویی است.

این یعنی این که شما باید فقط یک سوم کتاب را بخوانید

و بفهمید و با این کار شما اصل مطلب را گرفته اید.

خیلی به توصیفات نویسنده دل نبندید.

در همین سه خطی که برای شما نوشتم اصل مطلب این بود:

«مطالب اضافی کتاب را نخوانید».

می بینید که برای نوشتن همین پنج کلمه، سه خط توضیح اضافه دادم.

یک تندخوان یاد میگیرد اصل مطلب را دریافت کند و باقی مطلب را نخواند.

پس تندخوانی یعنی نخواندن.

هر کتابی سرعت مطالعه ی مختص به خود را دارد.

ممکن است سرعت شما در مطالعه یک کتاب عمومی 500 تا 600 کلمه در دقیقه باشد

و در کتاب های تخصصی‌تر این سرعت پایین می آید.

به قول رونالد پی کریور در کتاب «سرعت بهینه در خواندن متن» بهترین سرعت برای مطالعه،

300 کلمه در دقیقه است. این سرعت برای کتاب های تخصصی‌تر مناسب است.

تمام تلاش من در این کتاب این است که سرعت و روش های مطالعه خود را بهبود ببخشید

و در عین حال درک خوبی از متن مورد مطالعه ی خود داشته باشید.

پس این کتاب را مطالعه کنید و تمرین های آن را تکرار کنید،

حتما تغییرات را خواهید دید.

اگر می خواهید یک کتاب را خوب متوجه شوید و نکات مهم آن در خاطرتان بماند،

باید برخلاف نمودار فراموشی عمل کنید.

پس یک کتاب را یک بار و به یک شکل نمی خوانیم.

متدهای متنوعی را برای مطالعه کتاب به شما خواهیم آموخت.

دو باور غلط

باور اول: «تندخوان ها قادر به درک مطلب نیستند». این باور قطعا درست نیست.

تندخوان ها به دلیل تمریناتی که انجام میدهند قطعا نسبت به افرادی که هرگز برای

ارتقای مهارت های خواندن خود تلاشی نمی کنند، به درک بهتری از مطلب می رسند.

اما با روش درست و تمرینات مستمر.

باور دوم: «تندخوان ها قادر به درک مطلب هستند».

عده ای می گویند یک تندخوان می تواند با سرعت سه تا چهار هزار کلمه مطالعه کند

و مطلب را هم به صورت کامل درک کند. این باور هم غلط است،

هر چند نمی توان وجود استثناء را در هیچ زمینه ای منکر شد،

اما ما در این جا برای عموم مخاطبین نسخه پیچی می‌کنیم.

پس اگر مخاطبی به امید رسیدن به چنین سرعتی این کتاب را باز کرده و مشغول مطالعه است،

قول مساعدی از سوی من دریافت نمی کند.

در این مقاله علاوه بر پرداختن به تعریف مطالعه ، گریزی به تندخوانی داشتیم.

امیدواریم مطالب سودمندی را مطالعه کرده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید