مدیریت زمان | نقش تغذیه در مدیریت زمان
مدیریت زمان | تغذیه در مدیریت زمان
بعضی مفاهیم انقدر به زمان ما اختصاص دارد
که اگر به یک پیرمرد یا پیرزن 70 ساله
بگویی عاقل اندر سفیه ترین نگاه ممکن
را به تو خواهد انداخت. یکی از این مفاهیم
نقش داشتن تغذیه در مدیریت زمان است.
نقشی که در ذهن یک مدیر زمان هفتاد
ساله شبیه رابطه ی ماست و دروازه است.
اما چه کنیم که هر چه زمانه نو می شود
مفاهیم هم ناچارند رخت و لباس شان را عوض کنند.
امروزه یکی از مهم ترین اصول در پایداری
نسبت به مدیریت زمان، تغذیه ی درست واصولی است.
رابطه مدیریت زمان و تغذیه
شاید خود مدیریت زمان به تنهایی و مستقیم
با تغذیه ارتباط نداشته باشد. تغذیه در گام
بعدی مدیریت زمان، یعنی انضباط فردی مطرح می شود.
انضباط فردی یعنی ما به آنچه در مدیریت
زمان برای خودمان تعیین می کنیم پایبند باشیم
و در این پایبندی تغذیه یکی از ارکان مهم است.
حتما برای هر کدام از ما پیش آمده است
که وقتی گرسنه ایم و انرژی کافی نداریم،
حوصله ی ما به شدت افت می کند.
یعنی حتی حوصله ی خودمان را هم نداریم،
چه برسد به برنامه ها اهداف مان.
پس هر کدام از ما نقش تغذیه در مدیریت زمان
را در زندگی مان چشیده ایم.
چه نوع تغذیه ای خوب است
همیشه و همه جا کیفیت تغذیه مطرح می شود
اما واقعا تغذیه ی باکیفیت چه تغذیه ای است؟
اگر بخواهم ساده و مفید برای شما از تغذیه ی
مناسب بگویم باید به مفهوم تعادل اشاره کنم.
در بین ما یا اطرافیان ما همیشه هستند کسانی
که در خوردن افراط می کنند یا حداقل در خوردن
چیز خاصی این افراط را دارند. مثلا می شناسیم
کسانی که زیاد ترشی، شوری،شیرینی و… می خورند.
قطعا این نوع خوردن نه تنها برای سلامت ما مفید نیست،
بلکه برای مدیریت زمان هم ضررات خودش را دارد.
پس رعایت تعادل در خوردن همه ی موارد غذایی به اندازه ی لازم مهم است.
اما در ملاک دوم باید به اصل طبیعی بودن اشاره کنم.
این که هر از چندگاهی به موارد عجیب و غریب
در پایین بودن کیفیت مواد اولیه ی محصولات تولیدی
کارخانه ها اشاره هایی می شود و همه ی ما دهان مان
از تعجب باز می ماند به خاطر عدم شناخت درست ما از نظام سرمایه داری است.
در اکثر کارخانه ها این اصل ثابت است:
«سود از همه چیز مهم تر است».
پس بی کیفیت ترین مواد غذایی را به لطف و مرحمت
اسانس ها و ادویه ها و رنگ ها به زیباترین و خوش طعم ترین
و خوش بو ترین شکل ها بیرون می دهند. معنی این اتفاق
که تقریبا همه ی ما در مورد حداقل بخشی از مواد غذایی
کارخانه ای به وقوع آن اعتقاد داریم چیزی جز همین جمله نیست:
«سود از همه چیز مهم تر است».
هر چه طبیعی تر و غیر کارخانه ای تر زندگی کنید
سالم تر خواهید بود و هر چه بدن سالم ترین داشته باشید،
فاکتور تغذیه شما در مدیریت زمان نمره ی بالاتری می گیرد.
تغذیه های نامناسب
یکی از مهم ترین اصولی که در تغذیه و رابطه ی آن
با مدیریت زمان باید رعایت شود، بالا بودن قند بدن است.
اما وقتی از قند نام میبرم منظورم قندهای مصنوعی
و شیرینی جات مضر نیست. وقتی نام قند و شکر
به عنوان سم سفید در کنار هروئین برده می شود،
طبیعی است این قند، آن قند نیست.
پا به قنادی های سطح شهرتان که میگذارید،
شیرینی ها را با آن ظاهر زیبا و دلربایشان موجودات
بسیار خطرناک و کشنده ای بدانید که به همراه
خامه و روغن فراوانشان دست به یکی کرده اند
و کمر به قتل شما بسته اند. پس گول شان را نخورید.
گلایکمیک ایندکس
آنچه در مورد قند مد نظر من است قندهای طبیعی
است که در دل خوراکی های طبیعی یافت می شود.
مثل کشمش، انجیر، خرما و…
یک شاخص در مورد قند موجود در غذاها وجود دارد
به نام شاخص کلایکمیک ایندکس. این شاخص به
نحوه ی اثر گذاری مواد قندی در بالارفتن قند خون می پردازد.
اگر ماده ای گلایکمیک بالایی داشته باشد یعنی قند
خون را ناگهان بالا می برد. این مواد با همان سرعت
که قند خون را بالا میبرند، افت قند خون را به همراه خواهند داشت.
اما موادی که قند طبیعی دارند، قند خون را با یک
شیب ملایم بالا می برند و به همان ملایمی هم پایین می آورند.
پس اگر در هر بازه ی زمانی پانزده تا بیست دقیقه ای
مقداری از کشمش هایی که در جیب مان انبار کرده ایم را بخوریم،
تقریبا در تمام روز قند خون بالایی داریم و به بدن مان هم آسیب نرسانده ایم.
از همه مهم تر یکی از مهم ترین اصول تغذیه در مدیریت زمان را رعایت کرده ایم.
بهترین زمان های خوردن
در طب قدیم دو وعده ی غذایی اصلی برای ما تعریف کرده اند.
وعده ی صبحانه و شام. هر چند در این مقوله طب جدید
مخالفت های جدی دارد و معمولا نهار را هم مهم
(و چه بسا مهم تر از شام) می داند.
اما این که کدام مکتب را برای زندگی تان انتخاب کنید به شما بستگی دارد.
آنچه مورد اتفاق هر دو مکتب است و اهمیت بالایی دارد،
وعده ی صبحانه می باشد. پس مفصل صبحانه بخورید.
و انرژی کافی برای یک روزتان را ذخیره کنید.
اما سعی کنید در طول روز وعده ی غذایی سنگین دیگری نخورید
و با خوردن موادی مانند میوه و سبزیجات و مواد قندی
با گلایکمیک ایندکس پایین، نیاز بدن تان را تأمین کنید
و شام را زود، با کیفیت و سبک بخورید و زود هم بخوابید.
آب و مدیریت زمان
روزی 8 تا 10 لیوان آب بخورید!!!
این توصیه ای است که معمولا از خیلی ها می شنوید.
به شخصه با نسخه پیچی های مشترک برای خیل عظیم مردم شدیدا مخالفم.
این که بگوییم همه باید این طور باشند.
خیلی طبیعی است که سیستم بدن هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است؛
پس نیاز بدن هر انسانی با انسان دیگر متفاوت خواهد بود.
متأسفانه به کرّات افرادی را دیده ام که با وجود این که
بیشتر از دو تا سه لیوان آب خوردن برایشان واقعا سخت بوده،
خودشان را به هر سختی می زدند که 8 لیوان آب بخورند
و معمولا حالشان بعد از این کار اصلا حال خوبی نبوده.
معمولا بعد از مدتی هم به تنفر از آب خوردن و توصیه کنندگان آن میرسند.
همان طور که ممکن است یک نفر یک دانه خیار بخورد
و دل درد بگیرد و دیگری ده دانه خیار هم که بخورد
هیچ حس بدی پیدا نکند؛ همان طور که یک نفر با یک
دانه خرما کهیر میزند و دیگری با یک سبد خرما هم
آبش از آب تکان نمی خورد، ممکن است یک نفر بدنش
روزی 8 لیوان آب را طلب کند و دیگری یک لیوان آب هم برایش زیادی باشد.
اما خوردن آب در طول روز علاوه بر کمک بر تصفیه
بدن تان از سموم مختلف به تعدیل دمای بدن تان هم کمک میکند.
در کنار آن بدن مان طراوت پیدا میکند و انرژی بیشتری می گیریم.
اما باز هم تأکید می کنم که بدون توجه به مزاج تان
و نیاز بدن تان به توصیه ی کسی در مورد کم یا زیاد خوردن آب توجه نکنید.
اما یکی از توصیه هایی که می توان در حاشیه ای
این مسأله داشت این است که می توان با آب
خوردن هم مثل غذا خوردن رفتار کرد. یعنی مقدار
کم و تعداد دفعات زیاد. سعی کنید همیشه آب
کنار دست تان باشد و هر چند دقیقه یک جرعه آب
بخورید تا مدام آب خوردن و کم آب خوردن را با هم رعایت کرده باشید.
دیدگاهتان را بنویسید