عامل شکست | مراقب هستی که دچار سندروم دسته بندی نشی؟!

عامل شکست | یک اسیر سندروم!

سال 1957 فریدریش یورگنسن (خواننده ی سوئدی اپرا) یه ضبط صوت برای ضبط صدای خودش خرید.

وقتی به صدای ضبط شده ی خودش گوش میداد، صداهای عجیب و غریبی میشنید…

نجواهایی مثل یه پیغام ماوراء الطبیعی!!

مدتی بعد، مشغول به ضبط صدای پرنده های مختلف شد

و در کمال تعجب این بار صدای مادر مرحومش رو پس زمینه ی صدای پرندگان میشنید

که بهش میگفت: «فرید، فرید کوچولوی من! صدامو میشنوی؟ من مادرتم»!

همین صداها کار خودش رو کرد و یورگنسن زندگی خودش رو تغییر داد

و تمام وقتش رو صرف ارتباط با مردگان با کمک ضبط صوتش کرد!

عامل شکست | چند اسیر دیگر!

سال 1994 دایان دایسر از فلوریدا وقتی داشت برای پر کردن شکمش و

فرار از رنج گرسنگی با حرص و ولع یه تیکه نون تست رو گاز میزد چهره ی

مریم مقدس رو توی نون تست گاز زده ش دید! از ادامه ی پر کردن شکم دست کشید

و این پیغام مقدس! رو تو یه ظرف پلاستیکی گذاشت. شاید باورتون نشه

اما نوامبر 2004 این اسنک حفاظت شده رو تو ebay به قیمت 28 هزار دلار فروخت!!

سال 1978 یه زن تو نیومکزیکو نقطه های سیاهی رو روی نان ذرتش دید که شبیه به چهره ی حضرت مسیح بود!

روزنامه ها به سمت این سوژه هجوم آوردن و هزاران نفر از اقصی نقاط

دنیا به نیومکزیکو ریختن تا نمونه ی خوراکی شده ی منجی شون رو ببینن!!

سال 1976 سفینه ی فضایی وایکینگ عکسی رو منتشر کرد که مدعی شده بود

از سطح مریخ گرفته بود. این عکس مجموعه ای از سنگ ها بود

که شبیه صورت انسان شده بودن و تا مدت های تیتر اول خیلی از روزنامه ها و مجلات «صورت در مریخ» بود!

عامل شکست |اسارت های خودمون!

فک کنم تا حالا براتون پیش اومده باشه که وقتی به ابرها نگاه میکنید

تصویر خاصی از یک حیوان یا چیز دیگه ای رو ببینید و با قاطعیت در موردش نظر بدید!

این مسأله کاملا طبیعیه! مغز ما وقتی تصویری رو میبینه دنبال نزدیک ترین

الگوها به اون تصویر نامفهوم و مبهم میگرده و بعد از تطبیق از اون پیروی میکنه.

حتی گاهی اگه الگویی پیدا نکنه، خودش الگو میسازه!

اتفاقاتی مثل شنیدن صدای انسان در پس زمینه ی صوت،

دیدن تصویر صورت انسان در مریخ و … از همین دست اتفاقات هستن.

عامل شکست |با خطر یا بی خطر؟

شاید بعد از شنیدن این مثال ها بگید خب «سندروم دسته بندی» خطری برای ما نداره!

اما این طور نیست. باورتون نمیشه چقدر از اهداف مون رو در طی زندگی مون

با همین سندروم تعیین کردیم و به همین راحتی به عدم موفقیت رسیدیم.

گاهی از ضرب کردن شاخص نفت در نوسان قیمت طلا و تقسیم کردنش

بر سهام شرکت اپل در بازار جهانی بورس، به یه فرمول برای تشخیص نوسانات دلار

در یک هفته ی آتی برسیم! جالبه که گاهی یکی دوبار تست میکنیم و جواب هم میده!!

اما بعد از این که تمام سرمایه مون رو دلار کردیم، یهو قیمت دلار نصف میشه

و فرمول ناشی از «سندروم دسته بندی» ما هم به باد میره و به باد میده مارو!

برات پیش اومده که تاس بندازی و اتفاقا چند بار پشت سر هم 6 بیاری؟

دقت کردی که بعدش دنبال قاعده سازی برای 6 آوردن میری؟

مچت رو در زاویه ی خاصی قرار میدی و عدد بالا رو عدد خاصی در نظر میگیری و با تبختر زیاد میندازی!

احساس میکنی فرمول پیچیده ی 6 آوردن رو کشف کردی و تنه زدی به تنه ی فیبوناچی!!

پس اگه خدایی نکرده فرمولی کشف کردی، بهش بدبین باش…

به یه ریاضی دان مراجعه کن و بگو که از حیث آماری تحلیلش کنه و ببینه که به آب بنده یا ریشه داره؟

گول تله های ذهنی خودت رو نخور و بدون که سندروم دسته بندی یکی از دردهاییه که گاهی دچارش میشیم!!

#موفقیت_همین_چیزای_کوچیکه

محمد صادق حیدری

دیدگاهتان را بنویسید