کسب موفقیت | لیوانت رو خالی کن ، مشتت رو باز کن

کسب موفقیت | لیوانت رو خالی کن، مشتت رو باز کن

همیشه ندونستن نیست که مانع رسیدن ما به موفقیته.

بعضی وقتا دونستن چیزی که نباید دونست مانع موفقیته

بعضی وقتا توهم دونستن چیزی که درسته مانع موفقیته

بعضی وقتا ناتوانی تو مقابله با دانسته های غلطه که مانع موفقیته

خلاصه علم غیر نافع دنیا و آخرتت رو جهنم میکنه برات، شک نکن.

کسب موفقیت | لیوانت رو خالی کن

داستان معروفی هست که میگه: یه دانشجوی آمریکایی با کلی دبدبه

و کبکبه به ژاپن سفر کرد و پیش یه استاد ژاپنی رفت.

چون خیلی برا خودش نوشابه باز میکرد، شک نداشت که توسط استاد

پذیرفته میشه. اما استاد، اون رو رد کرد.

بگذریم از چشمای از حدقه بیرون زده اش، که اصلا انتظار این رفتار رو

با این رزومه ی طلایی نداشت. اما بازم اصرار کرد.

خلاصه داستان این آمریکایی و استاد ژاپنیش فاز لیلی و مجنون گرفته بود

و هی از آمریکایی اصرار و از استاد انکار…

بالاخره یه روز آمریکایی از استاد پرسید چرا من رو نمی پذیرید؟

استاد به قوری و فنجان چایی اشاره کرد و گفت چایی رو داخل

فنجان بریز. جوان شروع کرد به ریختن تا زمانی که فنجان پر شد و کارش

رو متوقف کرد. استاد گفت بازم بریز. جوان با تعجب به حرف استاد گوش

داد (بنده خدا جرأت مخالفت نداشت، چون میترسید با لگد بیرونش کنه)

بازم ریخت و ریخت تا چایی لبریز شد و از فنجان بیرون ریخت.

کمی بیشتر ریخت تا این که استاد بهش گفت بسه.

استاد گفت: تو مثل این فنجانی. تو وقتی پیش من اومدی پر بودی

اگه من چیزی به تو یاد بدم در واقع دارم روی دانسته های قبلی تو

که ذهن تو رو پر کرده محتوای جدید میریزم. اگه می خوای شاگرد من بشی،

اول فنجانت رو خالی کن…

کسب موفقیت | دستت رو باز کن

توی یکی از مناطق آفریقا یه مدل خاصی از میمون هست که یه مدل خاصی

هم شکار میشه. این میمون یه مشخصه ی خیلی بارز داره: «حرص».

بومی های منطقه برای شکار این میمون از یه طرفند جالب استفاده می کنن

یه جعبه درست می کنن، داخلش غذای محبوب میمون رو میریزن و

جلوی اون جعبه یه سوراخ کوچیک (طوری که دست میمون با کمی سختی

داخل سوراخ میره) درست می کنن.

جعبه رو به جایی محکم می بندن. میمون میاد و با کمی سختی دستش رو داخل

سوراخ می کنه و غذا رو بر میداره. اما چون دستش مشت شده و غذا هم

داخل دستشه، نمی تونه دستش رو از سوراخ بیرون بیاره.

از طرف دیگه به خاطر حریص بودنش حاضر نیست دستش رو باز کنه

این ماجرا تا جایی ادامه پیدا می کنه که توسط شکارچی به راحتی شکار میشه.

کسب موفقیت | نتیجه

این دو تا داستان هر دو یه نتیجه ی واحد دارن.

گاهی باید چیزی رو که داری، فدا کنی تا چیز ارزشمندتری به دست بیاری.

ما عادت داریم به تعمیر تا ساختن.

آدمای تعمیرکار چند تا خصوصیت دارن:

  • از سرزنش میترسن
  • از خراب کردن خودشون و از نو ساختن هراس دارن
  • مدام نگاهشون به گذشته و اصلاح اونه

آدمای سازنده چند تا خصوصیت دارن:

  • عزت نفس بالایی دارن و از سرزنش دیگران هراس ندارن
  • همیشه در حال خراب کردن پیکره ی غلط خودشون و ساختن یه پیکره ی جدید هستن
  • نگاهشون به آینده اس و خودشون رو به گذشته سنجاق نمی کنن

خیلی از ماها ترجیح میدم وقتی به این نتیجه رسیدیم که راهی رو که سال های سال

با اصرار و لجاجت ادامه میدادیم و می دونیم که غلطه و تو مسیر

هدف های ما نیست، اون راه رو ادامه بدیم تا مورد سرزنش دیگران و خودمون

قرار نگیریم. در صورتی که اگه از اولین لحظه ای که به اشتباهمون

پی بردیم برمیگشتیم و یه مسیر دیگه رو امتحان میکردیم، ممکن بود الان اوضاع مون

خیلی متفاوت باشه.

برای موفقیت یاد بگیریم که هر چیزی رو که الان داریم دور بریزیم. این که تو فلان

دانشگاه درس خوندم و فلان مدرک رو گرفتم، این که فلان کار رو کردم و فلان جا

بودم و… رو دور بریزید.

کسب موفقیت | تفکر شروع از صفر

یکی از قوانین خوب برای کسب موفقیت ، تفکر شروع از صفره.

این قانون میگه: فرض کن برگردی به اولین روزی که کار یا برنامه ی فعلیت

رو شروع کردی. آیا اگه الان اون روز بود، اصلا این کار رو شروع میکردی؟

اگه شروع میکردی، آیا همین طور ادامه میدادی؟ دقیقا برای رسیدن به موفقیت

بیشتر چه کاری رو بیشتر انجام میدادی و چه کاری رو ترک می کردی؟

الان همون لحظه اس. همون لحظه ای که باید همه ی کارهایی رو که تجربه ی

چند ساله ی انجام دادن کار فعلیت به تو امر و نهی میکنه رو انجام بدی یا ترک کنی.

این یعنی تفکر از صفر برای کسب موفقیت.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید