قطعی اینترنت | قطع یا وصل، مسأله این است!

قطعی اینترنت |پر از تناقض!

این متن پر است از خودمتناقض نمایی!

یعنی می خواهم هفت تیر بکشم بر سر خیل عظیمی از

قلم به دستان و هفت تیرکشان بر سر اخبار روز!

یک هفته اینترنت نبود و پرید! چه کسی آن را پَر داد و چرا پَر داد

نه به من ربطی دارد و نه به شما!

لطفا مراقب حجیم شدن رگ های گردن تان باشید. من دست نشانده ی

این وری و آن وری نیستم! این که میگویم به هیچ کدام مان ربط ندارد، یعنی

وقتی قطع شد، قطع شد و بیرون زندگی رگ های سر و گردن من و شما وصلش نمی کند!

اما این قطعی اینترنت کلی درد داشت!

قطعی اینترنت | درد خماری!

بالاخره بدنمان عاد کرده بود وقتی متکای پر مرغ مان را از آغوش فاصله میدادیم

به قرار و تعهد روزانه مان وفا کنیم و در تاریکی 5 صبح یا روشنایی 11 صبح

حتی قبل از مالیدن چشمانِ از خواب خسته مان، اول چشم در چشم معشوق مان بدوزیم!!

راه دور نروید لطفا! گوشی تلفن همیشه همراه تان را می گویم.

الان که کسی مزدوج نمی شود!

خلاصه این که چشم در چشم عشق مان می دوزیم و صفحه اش را باز میکنیم و در همان

حالت افقی نیم ساعتی را در لالوی صفحاتش ول میچرخیم و بعدش کش بیشتری به جان

اندام مان می اندازیم و خلاصه عملیات از رختخواب دل کندن مان شروع میشود!

سرتان را درد نیاورم… خلاصه بلند میشویم و میرویم به شروع یک روز کاملا مثل دیروز

و کاملاتر مثل فردا بپردازیم.

حالا یک هفته که اینترنت قطع بود، بدن مان بدجوری درد میکرد. مثل این تریاکی ها که وقتی

دست شان به تریاک فرد اعلا نمی رسد، می روند سراغ قرص های آرام بخش و

از متدهای خفنی مثل نشئگی با گاز توالت (ر.ج. متری شیش و نیم) ما هم دست به دامان

داخلی ها می شویم.

خلاصه معتاد را هر کاری اش بکنی از یک جایی، یک چیزی برای زدن پیدا میکند

البته همه اش تفننی است، خدایی نکرده فکر نکنید معتاد است و درگیرش!

خلاصه هر شبکه ای در هر جایی را مرور میکنی هی پست میبینی که چرا اینترنت قطع شده؟

چرا اینترنت وصل نمی شود؟ این چه وضعش است؟ مملکته ما داریم؟ میدانی چند تا کسب و کار ترکیده؟

میدانی چند نفر نان شان بریده؟ میدانی چقدر به اقتصاد کشور لطمه خورده؟

خداوکیلی چند نفر از این نویسندگان این پست ها، یک ریال از اینترنت کاسب اند؟

جز هدر دادن پول و وقت و سرمایه ی عمرشان چه بهره ای از اینترنت می برند؟

پس چرا انقدر دل شان برای کسب و کارهای اینترنتی به تپیدن افتاده؟

درد کسب و کار نیست! درد اقتصاد نیست! درد اعتیاد است!

ما نمی توانیم بدون گوشی های مان نفس بکشیم…

کاش یک روزی باور کنیم که اعتیادمان بدجوری بالا زده و بدجوری تر کمپ لازمیم!

عمرمان دارد می رود و ما نگران اینیم که کی اینترنت مان وصل می شود…

 

دیدگاهتان را بنویسید