تجمل گرایی | با خریدن یه پیراهن می تونی به خاک سیاه بشینی !!!

تجمل گرایی | با خریدن یه پیراهن میتونی به خاک سیاه بشینی!!!

“دنی دیدرو” فیلسوفِ عصر روشنگری بود…

مدتی بود به فقر و فلاکت افتاده بود…

کاترین کبیر، ملکه ی روسیه این ماجرا رو شنید و ناراحت شد…

برای کمک به دیدرو، کاترین همه ی کتاب های کتابخونه ش

رو خرید و بهش گفت کتاب ها رو تو خونه ش نگه داره

و به عنوان کتاب دار همون جا مشغول به کار بشه و تا

25 سال بعد، دستمزدش رو پیش پیش پرداخت کرد…

تجمل گرایی | آغاز بدبختی

دیدرو که در گُنج خودش نمی پوستید اولین کاری

که کرد، خرید یه لباس فاخر و بسیار گران قیمت بود…

این لباس اولِ بدبختی دیدرو شد…

وقتی شکوه و جلال خودش رو تو این لباس دید،

پیش خودش گفت: من با این لباس فاخر باید

خونه ای داشته باشم در خورِ این لباس!!

تجمل گرایی | شروع تغییرات

تصاویر و نقاشی های قدیمی روی دیوار خونه ش رو عوض کرد …

بعد از مدتی احساس کرد میز کارش به شأنش نمیخوره؛

میزش رو عوض کرد…

اما ناگهان احساس کرد، صندلیش صدای جیر جیر میده،

پس با یه مدل فاخر و چرمی عوضش کرد..

خلاصه ظرف مدت کوتاهی این دیدرو دیگه

دیدروی قبل نبود و هر روز برای خرید وسائل

فاخر و گران بها عطش بیشتری پیدا میکرد…

بعدها نوشته ای ازش یافت شد تحت عنوان

«در حسرت لباس خواب قدیمی» که باعث شد

به این نوع نگاه و مصرف بگن «اثر دیدرو»…

تجمل گرایی | وضعیت ما!

طبق اثر دیدرو ما در هر کسوتی قرار بگیریم،

داشته های قبلی مون رو برای جایگاه فعلی مون

بی مصرف میدونیم و فکر میکنیم اگه داشته هامون

متناسب با وضعیت فعلی مون نشه، در واقع دچار ضعف و نقصیم…

دومین نکته ی این نوع از اسارت اینه که یه بخش

از داشته های ما یه قسمت از یه مجموعه اس…

تجمل گرایی | دست خط دیدرو

دیدرو در مورد خودش میگه:
«ردای قدیمی من با اشیای کهنۀ اطراف آن بخشی

از یک مجموعه بودند. صندلی حصیری، میز چوبی،

قالیچه‌‌ای برگامویی، پایه‌‌ای چوبی که تعدادی کتاب

را روی خود جا داده بود و چند تصویر خاکستری بدون

قاب، که در کنار پرده منقوشی آویزان بودند. بین این

تصاویر سه یا چهار گچ‌‌کاری معلق قرار داشتند که به‌‌

همراه ردای قدیمی‌‌ام، نمایی موزون و یکدست از

تنگدستی من را به تصویر می‌‌کشیدند»

تجمل گرایی | آغاز بی هویتی!

پس با ورود ردای جدید و فاخر، مجموعه دچار نقص و بی هویتی شد…

پس باید مجموعه رو متناسب میکرد…

دیدرو یه نمونه ی افراطی از یه آدم عقده ای بود که

از اوج نداری به داراییِ ناگهانی رسید…

اما هر کدوم از ما بخشی از «اثر دیدرو» رو

تو وجودمون داریم که میتونه ما رو به تباهی مون بکشونه…

تجمل گرایی | چه کنیم؟

اگه میخوای اسیر اثر دیدرو نشی، با تغییر وضعیتت، برای مدتی

هیچ تغییری توی داشته هات نده… بذار با همون داشته های قبلیت به زندگی ادامه بدی…

بذار دیگران تو رو با موقعیت فعلی و در قاب و قالب قبلی ببینن…

بذار عزت نفست متناسب با جایگاهت بالا بره..

وقتی این طور شدی، دیگه میتونی اولین تغییر رو بدی و نگران نیستی

که به اثر دیدرو دچار بشی، چون عزت نفس خودت رو بالا بردی

و بودن یا نبودن لباس فاخر و به تبع اون وسائل فاخز،

برات ارزش محسوب نمیشه

#موفقیت_همین_چیزا_کوچیکه

محمدصادق حیدری

دیدگاهتان را بنویسید